سایت حلقه صالحین روستای لنبر
با عرض سلام خدمت شما. این سایت توسط اعضای حلقه صالحین روستای لنبر برای اطلاع رسانی و حضور در فضای مجازی ایجاد شده است.

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان لنبر و آدرس lunbar.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






آمار مطالب

کل مطالب : 53
کل نظرات : 6

آمار کاربران

افراد آنلاین : 1
تعداد اعضا : 1

کاربران آنلاین


آمار بازدید

بازدید امروز : 2
باردید دیروز : 73
بازدید هفته : 75
بازدید ماه : 435
بازدید سال : 1475
بازدید کلی : 72794
حقایقی جالب و باور نکردنی که نمی دانیم!

ما نمی دانیم که تـنها در طول زمانی که این جمله را می خوانید در حدود 50 هزار سلول بدنتان می میرد و سلول های جدید جایگزین آن می شود؟

 


«وَ فِی الْأَرْضِ آیَاتٌ لِّلْمُوقِنِینَ،* وَفِی أَنفُسِكُمْ أَفَلَا تُبْصِرُونَ‏»؛ (سوره ذاریات آیات 20و 21)؛ "و (بدانید که) در روی زمین برای اهل یقین ادله‌ای (از قدرت الهی) پدیدار است، و در خود شما پس مگر نمى‏بینید؟ 

انسان همیشه به دنبال مجهولات است و کشف حقایقی که نمی دانسته او را به وجد می آورد، و به خاطر همین حس کنجکاوی بشر است که علم هر روز باب تازه ای از عجایب عالم را بر روی انسان می گشاید.

یکی از مسائلی که بسیاری از ما دوستش داریم، صحبت از آیا می دانید هاست، هر جا سۆال آیا می دانید را می بینیم حس کنجکاوی ما تحریک شده و سراغش می رویم مثل:

آیا می دانید که حسّ بویایی پروانه روی پاهای او قرار گرفته است؟!

- آیا می دانید که خرس ها علاقه ی زیادی به نوشتن دارند؟!

- آیا می دانید که چشم شترمرغ از مغزش بزرگ تر است؟!

- آیا می دانید که پشه 47 دندان دارد؟!

- آیا می دانید که مردمک هشت پا، مربع شکل است؟!

- آیا می دانید که ستاره دریایی مغز ندارد؟!

- آیا می دانید که مورچه ها نمی خوابند؟!

- آیا می دانید که قلب میگو در سرش قرار دارد؟!

- آیا می دانید که دندان های کوسه به محکمی فولاد است؟!

- آیا می دانید که خون خرچنگ ها آبی رنگ است؟!

- آیا می دانید که عمر مگس 2هفته است؟!

- آیا می دانید که طول نوزاد نهنگ 6تا 8متر است؟!

تعداد بازدید از این مطلب: 735
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


فرزندتان را با مسجد آشنا کنید

وظیفه شما چیست؟

به عنوان پدر و مادر یکی از مهم ترین وظایف شما در قبال فرزندتان آموختن آموزه‌های دینی به و آشنا کردن او با واجبات است. یکی از مکان‌هایی که می‌توانید به آنجا برای این کار مراجعه کنید وبا خیال آسوده از نتیجه لذت ببرید، جایی که از عهده این کار به خوبی بر می‌آید مسجد است.

اما، فراموش نکنید از مسئولیت شما نسبت به فرزندتان چیزی کم نمی‌شود؛ مسجد تنها شما را در این راه کمک می‌کند. شما جزء اولین کسانی هستید که می‌توانید فرزندتان را برای همیشه رفیق و شفیق خانه خدا کنید.

 

کودک در مسجد

بچه‌ها دوست دارند در محافل مذهبی رشد یابند، در بین جمع باشند و اعمال و رفتار گروهی را در مراسم مذهبی ببینند. سرودهای دسته جمعی، شعرها، دعاها، آوازها، مرثیه خواندن‌های جمعی، نماز جماعت، تدارک برنامه‌های عید و دیگر اموری از این قبیل برای کودک بسیار لذت‌بخش است. انجام چنین اموری در تقویت حس اجتماعی کودکان جهت حضور در مساجد تأثیر گذار است.

فرزندتان را با مسجد آشنا کنید

چه خوب است قبل از این که به مسجد بروید درباره آداب و مقررات این مکان مقدس با فرزندتان صحبت کنید. او را به زور نبرید و یا مجبورش نکنید؛ بهتر است با جملات خیلی صمیمی و دوستانه دعوتش کنید. سپس هر بار که به سمت منزل باز می‌گردید از وی بپرسید چه چیزهایی یاد گرفته است؟ با او مثل بچه‌ها رفتار نکنید، چون فرزندتان حالا خود را بزرگتر از همیشه احساس می‌کند.

به فرزندتان بگویید که می‌تواند دوستانش را با خود همراه کند وبا آنان مسجد برود «البته با اجازه پدر و مادر». این‌گونه زمانی که با گروه همسالان هست بیشتر لذت می‌برد و دفعات بعدی نیز با هم می‌روند. ممکن است شما مانند برخی از والدین فرصت صحبت و مباحثه درباره قرآن را نداشته باشید و به خاطر مشغله کاری نتوانید قصه‌های قرآنی را برای فرزندتان تعریف کنید، مربیان و روحانیون فعال در مسجد این قصه‌ها را به شیرینی هر چه تمام‌تر بیان می‌کنند.

چون فرزندتان این مسائل و قصه‌ها را از زبانتان نشنیده ممکن است احساس کند نمی‌دانید؛ بنابراین زمانی که درباره آن‌ها با شما سخن می‌گوید بهتر است به حرف‌هایش خوب گوش کنید، لبخند بزنید و به نشانه رضایت سر تکان دهید تا کودکتان لذت ببرد و مشتاق‌تر شود.

حضور کودکان در اماکن مذهبی، به ویژه در نماز جماعت، باید با تشویق و ترغیب همراه باشد.در بسیاری از مساجد مرتب کردن قرآن‌ها، جا نمازها و... را به کودکان می‌سپارند. خادمین مسجد بچه‌ها را در این امور شریک می‌کنند و از آن‌ها کمک می‌خواهند، کودکان علاقه زیادی به این کارها دارند و همیشه برای چنین فعالیت‌هایی از یکدیگر پیشی می‌گیرند.

نکته :شخصیت دادن به كودكان و برخورد محبت آمیز، محترمانه و صبورانه بهتر از تذكرات تند و بی‌حوصلگی های مفرط در برخورد با آنان است كه هنوز به بلوغ عقلی و اجتماعی نرسیده‌اند. گاهی متأسفانه رفتار و برخوردهای دور از انتظار بعضی افراد نسبت به کودکانی که با اشتیاق جهت نماز جماعت مسجد آمده اند، موجب سرخوردگی و شاید انحراف آنان از مسیر دین می‌شود.

 

برکات و آثار مسجد

گاهی ممکن است فرزندتان شما را از چیزی آگاه کند که نمی‌دانستید یا دانسته‌های شما را تکمیل کند؛ این یکی از آثار و برکات دوستی او با خانه خداست. اولین چیزی که فرزندتان در مسجد می‌آموزد توکل به خداست، خواندن نماز اول وقت، اتحاد و یکپارچگی، نظم و ترتیبی که در صف‌های نماز می‌بیند.

فرزندتان را با مسجد آشنا کنید

بالاخره او قرائت خوبی پیدا می‌کند، احترام به والدین در وی تقویت می‌شود، با خانه خدا انس می‌گیرد و در بزرگسالی مسجد برایش مامن و پناهگاهی می‌شود که در آنجا آرام گیرد؛ چون با این مکان از کودکی خو گرفته است.

نهایت این که بسیاری از استعدادهای فرزندتان در چنین مکان مقدسی شکوفا می‌شود، صوت زیبا و دلنشین در تلاوت قرآن و ندای اذان که شاید از آن بی اطلاع باشید و...

 

آری، سال‌ها پیش مسجد تنها مکانی برای عبادت و نیایش بود، اما امروز برنامه‌های مفیدی در این مکان برای همه گروه‌های سنی وجود دارد؛ مانند فعالیت‌های فرهنگی که با ورود تابستان اوج می‌گیرد و همگان را بهره‌مند می‌سازد، به ویژه کودکان را.

تعداد بازدید از این مطلب: 474
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


سوره ای با فضلیت برای اموات !
 
 
 
پس از مرگ انسان، بر اطرافیان و دیگر مؤمنان اعمالی واجب است؛ مانند غسل، کفن، نماز و دفن و واجباتی که از میت قضاء شده بود که باید هرچه زودتر انجام پذیرد. اما انجام برخی اعمال برای اموات مستحب می باشد، که از جمله آنها صدقه دادن، دعا کردن و خواندن قرآن است. خواندن سوره‎هایی از قرآن در حالت احتضار مانند سوره‎های؛ یس، صافات، احزاب، آیة الکرسی، آیه ۵۴ سوره اعراف، و سه آیه آخر سوره بقره در روایات توصیه شده است حضرت امام رضا(علیه السلام) فرمودند: «هر کس قبر مؤمنی را زیارت کند و در کنار آن هفت مرتبه إنّا انزلناه بخواند، خداوند او را با صاحب قبر می آمرزد.»[ مجلسی، محمدباقر ، بحار الأنوار، ج ۸۲، ص ۱۶۹] سوره‎های؛ فاتحه، یس، صافات، تبارک، احزاب، آیة الکرسی، هفت مرتبه اناانزلناه ... را می توان خواند و ثوابش را به اهل قبور اهداء کرد. امام جعفر صادق ـ علیه السّلام ـ می‎فرماید: همان گونه که زندگان با هدایا، شاد می‎شوند اهل قبور و برزخیان نیز با ترحم و استغفار که نسبت به آنان می‎شود؛ شاد می‎گردند.»[ طاهری، سیری پس از مرگ، ص ۳۲۶، نقل شده از: محجة البیضاء، ج ۸، ص ۲۹۲.]
تعداد بازدید از این مطلب: 487
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


زیاد در باره‌ی قبله گفتگو نکنید

زیاد در باره‌ی قبله گفتگو نکنید

کسانی که برای رسیدن به قُرب خداوند لحظه شماری می‌کنند؛ کسانی که ایمان به روز واپسین دارند و معتقدند که بازگشت همه به سوی خداست و بلاخره کسانی که لحظه‌های غفلت و کوتاهی برای جلب رضایت معبود را جایز نمی‌شمارند و آن را عقب ماندن از غافله‌ی مشتاقان معبود می‌دانند، همواره خواهان پیش‌گام بودن در این مسیر هستند. به همین دلیل است که فرشتگان،پیامبران و بندگان صالح خدا در قرآن به این ویژگی ستوده شده‌اند که در کار‌های نیک از پیشی‌گیرندگانند. سفارش قرآن به ایمان‌آورندگان این است که به‌جای بحث و گفت و گو در مورد چیز‌هایی که ثمرات چندانی دربر ندارد، توجه خود را معطوف به کار‌های خوب کنند و سعی کنند که در آن کار‌ها از یک‌دیگر سبقت گیرند: «هر طایفه‏اى قبله‏اى دارد که خداوند آن را تعیین کرده است (بنابراین، زیاد در باره‌ی قبله گفتگو نکنید! و به جاى آن،) در نیکى‏‌ها و اعمال خیر، بر یکدیگر سبقت جویید! هر جا باشید، خداوند همه‌ی شما را (براى پاداش و کیفر در برابر اعمال نیک و بد، در روز رستاخیز،) حاضر مى‏کند زیرا او، بر هر کارى تواناست.»

تعداد بازدید از این مطلب: 425
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


برزخ
 

 

 از آیات قرآن کریم کاملا این مطلب استفاده می‏شود که‏ غیر از دنیای قیامت که در آن به حساب کلی افراد رسیدگی می‏شود، دنیای‏ دیگری در بین این دنیا و دنیای قیامت وجود دارد که آن را اصطلاحا می‏گویند عالم برزخ.


 

برزخ یعنی حائل و واسطه. عالم‏ برزخ یعنی عالمی که در بین عالم دنیا و عالم آخرت قرار گرفته و لهذا در عالم برزخ هم با اینکه هنوز حساب کلی افراد رسیدگی نشده است و در قیامت باید رسیدگی بشود، افراد مختلفند، بعضی متنعمند و بعضی معذب. این است که فرموده‏اند: «القبر اما روضه من ریاض الجنه ، او حفره من‏ حفر النیران؛ عالم قبر برای انسان یا به منزله باغی است از باغهای‏ بهشت و یا به منزله گودالی است از گودالهای جهنم».

اهل سعادت، از همان لحظه توفی و مردن، سعادتشان شروع می‏شود، و اهل عذاب، از همان لحظه مردن، عذاب برزخیشان آغاز می‏گردد. این آیه بر همین مطلب دلالت می‏کند. قرآن نمی‏گوید که قبل از قیامت، مردم، چه سعید و چه شقی همین طور منتظر نگهداشته می‏شوند برای محاکمه نهایی و تا آن وقت همه در یک حالت‏ انتظار بسر می‏برند، بلکه  می‏فرماید اگر ببینی آن زمان را که فرشتگان‏ می‏آیند اخذ می‏کنند، توفی می‏کنند، تحویل می‏گیرند به تمام و کمال کافران‏ را و فقط بدنشان می‏ماند که بعد می‏پوسد، و اینها را معذب می‏دارند (عذاب عالم برزخ)، این بدن دیگر در کار نیست ولی معذلک عذابش هست. «یضربون وجوههم و ادبارهم؛ از پیش رو و پشت سر، اینها را می‏زنند و به آنها می‏گویند عذاب سوزان را بچشید» ( محمد/ 27).

 

در هنگام ورود به عالم برزخ خود را چگونه برای پاسخ گویی آماده کنیم؟

آنچه که در عالم پس از مرگ برای انسان رخ می دهد واقعیاتی هستند که روح انسان پس از مفارقت از بدن مادی با آنها روبرو می شود. با فرا رسیدن مرگ انسان و جدا شدن روح از کالبد مادی و جسمانی خودش به عالم دیگری به نام برزخ منتقل می شود. امّا این انتقال به سادگی صورت نمی پذیرد. چه بسا انسانهایی که به واسطه توجه بیش از حد به امور دنیوی و مادی و فوری از جهات روحانی و معنوی خود در هنگام مرگ دچار سردرگمی بشوند و نداند که چه شده!! به ناگاه می بینند پرده کنار رفت و فضایی که در آن تنفس می کردند به کلی تغییر کرد و دگرگون شد. به جایی رفته که هیچ گونه آشنایی با آن ندارد. گاهی انسان در همین سردرگمی و دهشت و اضطراب به سر می برد که ناگاه مورد سئوال هم واقع می شود.[1]

ایمان می بایست در این سه مدار یافت شود قلب، زبان، جوارح. در هر کدام که نباشد نقص در ایمان خواهد بود حال اگر کسی مواظب اعمال خود بود و خود را تابع دستورات پروردگار و پیامبر گرامی او و اوصیای او دانست نه تنها باید با تدبّر و تفکر عقاید و باور خود را تقویت کند بلکه با عمل هم باید ایمان قلبی خود را ریشه دار کند تا در حالت پس از مرگ که انسان حتی خود را هم فراموش می کند عقیده خود را بتواند حفظ کند

انسان در عالم برزخ مورد سئوال واقع می شود امّا آن سئوالات چیست؟

با مراجعه به روایات در می یابیم که سئوالات کلی پرسیده می شوند. در برزخ از جزئیاتِ عمل سئوال نمی شود آنچه سئوال می شود از کلیات است. توحید، نبوت، دین و امامت.

اگر انسان معتقد و متعهد به دستورات الهی باشد توان پاسخگویی را دارد و الّا در پاسخ خواهد ماند. در عالم برزخ هر کسی بنا به عقیده و ایمان و اعمال توان بهره برداری را دارد[2] این چنین نیست که چون عالم دنیا آدمی مطلبی را حفظ کند و بعد همان را ارائه دهد.

در روایتی از حضرت امام موسی کاظم ـ علیه السّلام ـ آمده است:

در قبر از مۆمن این چنین سئوال می شود: من ربّک؟ (پروردگارت کیست؟)، او جواب می دهد: الله، پس از او سئوال می شود: ما دینک؟ (دینت چیست؟) جواب می دهد: الاسلام، پس از او سئوال می شود من نبیک؟ (پیامبرت کیست؟)، جواب می دهد: محمد ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ پس سئوال می شود: من امامک؟ (امامت کیست؟) پس جواب می دهد فلانی (نام امام زمان خودش را می برد)...[3]

در این حدیث تصریح به این 4 سئوال شده که پس از پاسخ به این سئوالات دری از درهای بهشت برای مۆمن باز می شود. حال که روشن شد سئوالاتی که در برزخ از ما می شود چه هستند و معلوم شد مربوط به امور عقیدتی هستند حال می پردازیم به این مطلب که چگونه خود را آماده کنیم برای پاسخگویی به این سئوالات.

در عالم برزخ هر کسی بنا به عقیده و ایمان و اعمال توان بهره برداری را دارد این چنین نیست که چون عالم دنیا آدمی مطلبی را حفظ کند و بعد همان را ارائه دهد

آنچه که در اینجا مورد اهمیت است حفظ عقیده و باور است ما در دنیا به دین اسلام باور داریم و سالهایی از عمر ما می گذرد و دلخوش هستیم که عقیدة ما معلوم است و باورمان قلبی و مستحکم است امّا مطلب به این سادگی نیست در صورتی باور و ایمان ما راسخ می شود که توأم با عمل باشد هر چه ما به رفتار و اعمال خود بپردازیم در حقیقت باور و عقیده مان را تقویت کرده ایم ایمان به خدا در جایی خود را خوب نشان می دهد که آدمی دستورات او را در رفتار و کردار به عمل بکشاند، عقیده نباید حرف زبان باشد و لقلقه زبان بلکه باید باور و عقیده به ارکان و جوارح هم سرایت کند. چنانچه حضرت رسول اکرم ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ می فرمایند: الایمان عقد بالقلب و قولٌ باللسان و عملٌ بالارکان» یعنی «ایمان عقیدة قلبی و گفتار به زبان و عمل به اندام است»[4].

یعنی ایمان می بایست در این سه مدار یافت شود قلب، زبان، جوارح. در هر کدام که نباشد نقص در ایمان خواهد بود حال اگر کسی مواظب اعمال خود بود و خود را تابع دستورات پروردگار و پیامبر گرامی او و اوصیای او دانست نه تنها باید با تدبّر و تفکر عقاید و باور خود را تقویت کند بلکه با عمل هم باید ایمان قلبی خود را ریشه دار کند تا در حالت پس از مرگ که انسان حتی خود را هم فراموش می کند عقیده خود را بتواند حفظ کند.

 

پی نوشت ها:

 [1] . ر.ک: جواد آملی، عبدا...، تفسیر موضوعی، ج 14، صورت و سیرت انسان در قرآن، ص 217ـ220

[2] . همان، تفسیر موضوعی، ج 4، معاد در قرآن، ص 220

[3] . فروع کافی، ج 3، ص 238، کتاب الخبائز

[4] . تحف العقول، ص 56

فرآوری: آمنه اسفندیاری 

بخش اعتقادات شیعه تبیان

تعداد بازدید از این مطلب: 598
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


زندگینامه حضرت زهرا

بدون ترديد در ميان زنان و بانوان اسلامی  ، فاطمه زهرا ( ع ) محبوبترين چهره دينی ، علمی ، ادبی ، تقوايی و اخلاقی در ميان مسلمانان و ديگر مردم جهان به شمار مي رود . شخصيت فاطمه زهرا ( ع ) سيده نساء العالمين ( سرور زنان جهان ) اسوه و الگويی تام و تمام برای تمام زنان عاشق عفت و فضيلت است . در دامن پاک فاطمه زهرا ( ع ) بود که دو امام بزرگوار و دو شخصيت ممتاز عالم بشری ، حضرت امام حسن ( ع ) مظهر حلم و وقار و حضرت امام حسين ( ع ) سرور شهيدان تربيت يافتند ، و نيز زينب کبری ( ع ) حماسه مجسم و مجسمه شجاعت و نمونه يکتا در سخنوری و حق طلبی که پيام حسينی و حماسه عاشورا را در جهان اعلام کرد و نقاب شرک و ريا و پستی و دنياپرستی را از چهره يزيد و يزيديان به يک سو زد . کيست که نداند که مادر در تربيت فرزندان بويژه دختران ، سهم بسيار زيادی  دارد ، و فاطمه زهرا ( ع ) بود که روح آموزش و پرورش اسلامی را در مهد عفت و کانون تقوای خانوادگی  به پسران و دختران خود آموخت . پدر و مادر : فاطمه يگانه دختر بازمانده پيغمبر ( ص ) از خديجه کبری  مي باشد . چه بگويم درباره پدری که پيغمبر خاتم و حبيب خدا و نجات دهنده بشر از گمراهی و سيه کاری بود ؟ چه بگويم درباره پدری که قلم را توان وصف کمالات اخلاقی  او نيست ؟ و فصيحان و بليغان جهان در توصيف سجايای او عاجز مانده اند ؟ و اما مادرش خديجه دختر خويلد از نيکوترين و عفيفترين زنان عرب قبل از اسلام و در دوره اسلامی نخستين زنی که به پيامبر اکرم ( ص ) ، شوهرش ، ايمان آورد و آن چه از مال دنيا در اختيار داشت - در راه پيشرفت اسلام - کريمانه بذل کرد . درجه وفاداری خديجه ( ع ) نسبت به پيامبر ( ص ) را در بذل مال و جان و هستي اش ، تاريخ اسلام هرگز فراموش نخواهد کرد . همچنان که پيامبر اکرم نيز تا خديجه زنده بود زنی ديگر نگرفت و پيوسته از فداکاريهای او ياد مي کرد . از عايشه ، زوجه پيامبر ( ص ) ، نقل شده است که گفت : " احترام هيچ يک از زنان به پايه حرمت و عزت خديجه نمي رسيد . رسول الله ( ص ) پيوسته از او به نيکی ياد مي کرد و به حدی او را محترم مي شمرد که گويا زنی مانند خديجه نبوده است " . عايشه سپس نقل مي کند : روزی به پيغمبر ( ص ) گفتم : او بيوه زنی بيش نبوده است ، پيغمبر سخت برآشفت به طوری  که رگ پيشاني اش برآمد . سپس فرمود : به خدا سوگند بهتر از خديجه کسی برای من نبود . روزی که همه مردم کافر و بت پرست بودند ، او به من ايمان آورد . روزی که همه مرا به جادوگری و دروغگويی  نسبت مي دادند ، او مرا تصديق کرد ، روزی که همه از من روی مي گردانيدند ، خديجه تمام اموال خود را در اختيار من گذاشت و آنها را در راه من بی دريغ خرج کرد . خداوند از او دختری به من بخشيد که مظهر پاکی  و عفت و تقوا بود . عايشه سپس مي گويد : به پيغمبر عرض کردم از اين سخن نظر بدی  نداشتم و از گفته خود پشيمان شدم . باری ، فاطمه زهرا ( ع ) چنين مادری داشت و چنان پدری . گفته اند : خديجه از پيغمبر ( ص ) هفت فرزند آورد : قاسم که کنيه ابو القاسم برای پيغمبر از همين فرزند پيدا شد . وی قبل از بعثت در دو سالگی درگذشت . عبد الله يا طيب که او هم قبل از بعثت فوت شد . طاهر ، که در آغاز بعثت متولد شد و بعد از بعثت درگذشت . زينب که به ازدواج ابو العاص درآمد . رقيه که ابتدا با عتبه و پس از آن با عثمان بن عفان ازدواج کرد و در سال دوم هجرت درگذشت . ام کلثوم که او نيز به ازدواج عثمان - پس از رقيه - درآمد و در سال چهارم هجرت درگذشت . هفتم فاطمه زهرا ( س ) که به ازدواج حضرت علی ( ع ) درآمد و سلاله پاک امامان بزرگوار ما ثمره اين ازدواج پر شوکت و برکت است . ولادت فاطمه زهرا ( ع ) را روز بيستم جمادی  الثانی سال پنجم بعثت مي دانند که در مکه اتفاق افتاد . بنابراين در هنگام هجرت ، سن آن بانوی يگانه نزديک نه سال بوده است . نامها و لقبهايی که فاطمه ( ع ) دارد ، همه بازگوينده صفات و سجايای  ملکوتی اوست ، مانند : صديقه طاهره ، زکيه ، زهرا ، سيدة النساء العالمين و خير النساء و بتول ... . کنيه های آن حضرت : ام الحسن ، ام الحسنين ، ام الائمة ... . و شگفت تر از همه " ام ابيها " يعنی " مادر پدرش " مي باشد که نشان دهنده علاقه بسيار زياد فاطمه ( ع ) است به پدر بزرگوارش و اين که با همه کمی سن از آغاز کودکی پناهگاه معنوی و تکيه گاه روحی - بعد از خداوند متعال - مانند خديجه برای پدر بزرگوارش بوده است . لقب ام ابيها را پيغمبر ( ص ) به دختر عزيزش عنايت کرد . چون کلمه " ام " علاوه بر مادر ، به معنی اصل و منشأ هم به کار مي رود و مانند " ام الخبائث " که به شراب ( سرچشمه همه زيانها و بديها ) مي گويند و " ام القری " که به مکه معظمه گفته مي شد ، بنابراين ام ابيها به معنی  منشأ و اصل و مظهر نبوت و ولايت است ، و براستی زهرا ( س ) درخت سايه گستری بود که ميوه های شيرين امامت و ولايت را به بار آورد .

 

 

متن کامل زندگی نامه در ادامه مطالب

تعداد بازدید از این مطلب: 466
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نبوغ ریاضی امام علی(ع) 4

تقسیم ارث

 

 

زمانی امام روی منبر مشغول ایراد خطبه بود که فردی سخنرانی او را قطع کرد و از او تقاضا کرد که چطور میتوان ارث شخصی که فوت کرده را بین همسرش و دو پدر و مادر و دو دخترش تقسیم کند؟

 

 

امام فورا پاسخ داد :

 

 

سهم همسر می شود یک نهم

 

 

اما چطور؟

 

 

پاسخ در واقع حاصل یک انالیز طولانی است و سعی می کنیم قدم به قدم پیش بریم

 

 

ما باید سهم اصلی هر یک از وارثان را را به این ترتیب بررسی کنیم

 

 

همسر در زمان زنده بودن اولاد 1 هشتم را به ارث می برد [see Quran 4:12]

 

 

پدر و مادر فرد فوت شده هر کدام یک ششم را به ارث می برند [Holy Qur'an 4:11]

 

 

و دو دختر دو سوم میراث به ارث می برند [Holy Qur'an 4:11]

 

 

بنابراین مجموع می شود:

 

 

27/24=3/24 + 4/24 + 4/24 + 16/24 =1/8 + 1/6 + 1/6 + 2/3

این به این معنی است که ارث همسر به علت افزایش تعداد وارثان کمتر از یک هشتم می شود

 

 

پس آن یک هشتمی که قرار شد به همسر داده شود تبدیل به یک نهم می شود

 

 

یعنی سه قسمت از 27 قسمت که میشه یک نهم

تعداد بازدید از این مطلب: 465
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نبوغ ریاضی امام علی(ع) 3

تقسیم نان

 

 

دو مسافر برای صرف غذا در بین راهی استراحت میکردند

 

 

یکی از انها 5 نان داشت و دیگری 3 نان

 

 

مسافر سومی از راه رسید و از دو مسافر دیگر تقاضای نمود که او را در غذای خودشان شریک کنند

 

 

مسافر سومی نان های مسافر اولی و دومی را به سه قسمت تقسیم نمود و هر کدام از مسافرها به اندازه یکسان از نانها خوردند

 

 

بعد از صرف غذا مسافر سومی به دو مسافر اولی و دومی 8 درهم داد و رفت

 

 

مسافر اولی که 5 قرص نان داشت به مسافر دومی گفت که سهم من 5 درهم می شود و سهم تو 3 درهم این یه تقسیم عادلانه است

 

 

مسافر دومی این تقسیم بندی را رد کرد و اصرار کرد که 8 درهم به طور مساوی بینشان تقسیم شود

 

 

این نزاع به نزد امام علی برای داوری برده شد

 

 

امام علی از مسافر دومی درخواست کرد که 3 درهم را بپذیرد و به او گفت رفیق تو بسیار منصف تر از عمل کرده است

 

 

مسافر دومی این را رد کرد و گفت که او فقط 4 درهم قبول میکند

 

 

در این زمان امام علی به مسافر دومی پاسخ داد که سهم تو فقط 1 درهم می شود چون که شماها بین خود 8 نان داشته اید و هر نان به 3 قسمت تقسیم شده است بنابراین شماها

 

 

24 قسمت مساوی نان داشته اید

 

 

3 نانی که تو داشتی به 9 قسمت تقسیم شده و تو 8 قسمت ان را خورده ای و 1 قسمت از نانها به مسافر سومی داده ای

 

 

ولی رفیق تو 5 نان را داشته و نانهایش به 3 قسمت تقسیم شده و به 15 قسمت تبدیل شده

 

 

او (مسافر اولی) 8 قسمت از نانها را خورده و 7 قسمت ان را به مهمان(مسافر سومی)داده

 

 

به این ترتیب مهمان از نانهای تو 1 قسمت را سهیم شده و 7 قسمت از نانهای رفیق تو

 

 

بنابراین تو باید 1 درهم را بگیری و رفیق تو 7 درهم را دریافت کند

تعداد بازدید از این مطلب: 491
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نبوغ ریاضی امام علی(ع) 2

تقسیم 17 شتر

 

 

شخصی در حال مرگ بود و قبل از مرگش او وصیت کرد: من 17 شتر و 3 فرزند دارم

 

 

شتران مرا طوری تقسیم کنید که بزرگترین فرزندم نصف انها را و فرزند دومم یک سوم انها را و فرزند کوچکم یک نهم مجموع شتران را به ارث ببرند

وقتی که بستگانش بعد از مرگ او این وصیت نامه را مطالعه کردند متحیر شدند و به یکدیگر گفتند ما چطور می توانیم این 17 شتر را به این ترتیب تقسیم کنیم؟

 

 

و بعد از فکر کردن زیاد به این نتیجه رسیدند که تنها یک مرد در عربستان می تواند به انها کمک کند

 

 

بنابراین انها به نزد امام علی رفتند تا مشکل خود را مطرح کنند

 

 

حضرت فرمود: رضایت میدهید که من شترم را با شتران شما اضافه کنم آنگاه تقسیم بنمایم. گفتند: چگونه رضایت نمی دهیم. پس شتر خویش را به شتران اضافه نمود و به فرزند بزرگ که سهمش نصف شتران بود، نه شتر داد. به فرزند دوم که سهمش ثلث شتران بود، شش شتر داد و به فرزند سوم که سهم او یک نهم بود، دو شتر داد و در اخر یک شتر باقی ماند که همان شتر حضرت بود

تعداد بازدید از این مطلب: 440
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نبوغ ریاضی امام علی(ع)

عدد کامل

 

 

شخصى یهودی به حضور امام على (ع ) آمد و گمان میکرد کرد که امام علی پیش خودش فکر میکنه که خیلی باهوش است و من ازش سوالی را می پرسم که او قادر به جواب دادنش نباشه تا این شانس پیدا کنم که او را بین اعراب خجالت زده کنم

 

 

او از امام علی پرسید که عددی را به من بگو که اگر ما ان عدد را به هر عددی از 1 تا 10 تقسیم کنیم عددی که بدست می اید همیشه عددی کامل باشد نه عددی کسری

 

 

امام على (ع ) بى درنگ به او فرمود: «اضرب ایّام اسبوعك فى ایّام سنتك »

(روزهاى هفته تان را بر روزهاى یک سالتان خودت ضرب كن )
 

 

 

شخص یهودی از این جواب متحیر شد ولی چون مشرک بود هنوز به امام علی ایمان نداشت

 

 

او جواب امام علی را که به او داده بود محاسبه کرد
 

 

 

تعداد روزهای یک سال(سال یهودی) = 360

 

 

تعداد روزها یک هفته = 7
2520 = 7*360

 

 

حال

 

 

2520=2520/1

 

 

1260=2520/2

 

 

840=2520/3

 

 

630=2520/4

 

 

504=2520/5

 

 

420=2520/6

 

 

360=2520/7

 

 

315=2520/8

 

 

280=2520/9

 

 

252=2520/10
 

 

 

توضیح بیشتر:

 

 

شاید این سوال برای شما هم مطرح شود که یک سال مگر 360روز است؟

 

 

باید گفت چنانکه تاریخ روایت می کند منجمان در آن روزگار بر این باور بودند که هر ماه مشتمل بر 30 روزاست بنابر این ایام سال نزد ایشان360روز بوده است که سپس 5روز بدان می افزودند؛ از طرفی سائل فردی یهودی است و یهودیان نیز معتقد به سال شمسی بوده اند. و این از بصیرت و هوشمندی بالای حضرت حکایت دارد که به فرد یهودی می فرماید روزهای هفته ات را بر روزهای سال خویش( و نه سال قمری اهل حجاز و عربستان) ضرب کن.

تعداد بازدید از این مطلب: 483
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


حواست باشه

حجاب

تعداد بازدید از این مطلب: 900
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1


آخرالزمان

93188158222519412513.jpg

امام صادق (علیه السلام):

"نگه داشتن ایمان درآخرالزمان

مثل نگه داشتن ذغال گداخته در دست است"

جهت در امان ماندن از فتنه های آخرالزمان

خواندن دعای غریق بسیار سفارش شده است

یا اَللهُ یَا رَحْمَانُ یَا رَحِیمِ ؛ یَا مُقَلِّبَ‌القُلُوب ثَبِّتْ قَلْبِی عَلی دِینِک

تعداد بازدید از این مطلب: 498
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


درست بخوان

تعداد بازدید از این مطلب: 467
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


جن موجودی جدید

هر مسلمان معتقد، بر اساس آموزه‌هاي قرآن مجيد بايد تنها به وجود دو نوع انديشمند مادي در كل عالم هستي اعتقاد داشته باشد. اين دو نوع، يكي انسان است و ديگر ي جن. بنابراين اگر مسلماني معتقد به وجود موجودات فرازميني باشد، بايد باورداشته‌باشد كه فرازميني‌ها يا انسان‌اند و يا جن.
از آنجا كه قرآن كريم به اين موضوع اشاره دارد كه جن‌ها تا قبل از بعثت رسول‌اكرم(ص) به آسمان پروازمي‌كرده‌اند، پس در اين روزگار، نسبت‌دادن فرازميني‌ها به جن‌ها شايسته‌تر است؛ بويژه آنكه قرآن مي‌گويد:
ـ جن‌ها كارهاي شگفت‌انگيز و توانايي‌هاي شگرفي داشته و دارند،
ـ بر كارهاي بسيارسخت، همواره پيروز گشته‌اند،
ـ پيش از انسان آفريده‌شده‌اند.
متأسفانه دانشمندان مسلمان كه دربارة شناخت انسان در قرآن كتابهايي نگاشته‌اند، به اين مهم كمتر توجه‌كرده و به اهميت اين موضوع پي‌نبرده‌اند كه جن‌شناسي جداي از انسان‌شناسي نيست؛ و اصولاٌ‏ اگر از ديدگاه انسان‌شناسي فرهنگي و باستان‌شناسي به اين موضوع بنگريم، درخواهيم يافت كه تا جن را نشناسيم انسان را نيز نخواهيم شناخت؛ زيرا آثار برجا‌مانده از جن‌ها و انسانها در طول تاريخ چندين هزار سالة آنان بر روي كرة زمين، چنان با يكديگر درآميخته و به هم گره‌خورده‌است كه تشخيص و تفكيك آنها از يكديگر، خود نيازمند ايجاد شاخة جديدي در دانش باستان‌شناسي است.

 

متن کامل در ادامه مطالب

تعداد بازدید از این مطلب: 1012
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


علامه طباطبایی و نشانه های آخر الزمان

علاّمه طباطبایی ذیل بعضی از آیات، پس از مطرح کردن تفسیر عقلی خود، با توجه به روایات متناسب، مواردی از علائم ظهور را از باب جری(1) تطبیق بر آن آیات، منطبق می کند؛ برای نمونه، در آیه 54 سوره ی سبأ خداوند فرموده است:

«وَ حِیلَ بَینَهُم وَ بَینَ ما یَشتَهونَ کَما فُعِلَ بِأشیاعِهِم مِن قَبلُ»

سرانجام میان آنها و خواسته هایشان جدایی افکنده شد؛ همان گونه که از پیش با پیروان آنها عمل شد».

وی، معنای آیه را فاصله افتادن بین مشرکان و خواسته ها و آمال دنیوی آنان - که آنها را پناهگاه خود تصور می کردند - می داند. سپس با اشاره به روایات مستفیضه از شیعه و سنی، جریان خسف بیداء( فرو رفتن سپاه سفیانی در سرزمین بیداء) را از باب جری، به این آیه مرتبط می داند و از تفاسیر اهل سنت، به « درالمنثور» سیوطی اشاره می کند و می گوید که در روایتی از اهل سنت ذیل آیه، جریان سفیانی را از قول پیامبر(صلی الله علیه و آله) نقل می کنند: « خداوند سفیانی و همراهانش را وقتی به بیداء می رسد، در زمین فرو می برد، پس هیچ کدام از آنها نجات نمی یابند، جز یکی که این خبر را برای انسان ها نقل می کند».

می توان گفت که مرحوم علامه، در بحث علائم ظهور نیز مانند مباحث دیگر، روایات مستفیض و قابل اعتماد را مطرح می کند و به طور قطع و یقین - مانند بعضی از مفسران - آیات را بر آن وقایع یا علائم، حمل نمی کند؛ اما چون قرآن، در همه ی زمان ها جاری است، در زمان متّصل به ظهور امام مهدی(عج) نیز این گونه آیات، با وقوع آن علایم، جریان دارد و مصداق می یابد.

در واقع، نگاه کلی نگر علامه، باعث می شود نوعی سنت الهی درباره ی مشرکان و اغراض و آمال آنها را مطرح و در زمان های خاص نیز آن سنت ها را جاری بداند .

از قول امام صادق(علیه السلام) به گروهی اشاره می شود که قبل از قیام قائم(عج)، توسط خدا برانگیخته می شوند و مخالفان اهل بیت(علیهم السلام) را شناسایی و دستگیر می کنند. علامه با اشاره به روایات دیگر، اساس این وقایع را تکرار حوادث بنی اسرائیل در امت اسلام می داند؛ بدین معنا که شبیه این وعده ها و حوادث، در قوم بنی اسرائیل واقع شده است

برای نمونه، در تفسیر آیه ی 5 سوره اسراء، بیان می نماید که احتمالاتی در تحقق این وعده ی الهی داده شده است و در « تفسیر البرهان» از قول امام صادق(علیه السلام) به گروهی اشاره می شود که قبل از قیام قائم(عج)، توسط خدا برانگیخته می شوند و مخالفان اهل بیت(علیهم السلام) را شناسایی و دستگیر می کنند. علامه با اشاره به روایات دیگر، اساس این وقایع را تکرار حوادث بنی اسرائیل در امت اسلام می داند؛ بدین معنا که شبیه این وعده ها و حوادث، در قوم بنی اسرائیل واقع شده است.

خیانت در امانت، تصدیق دروغگو، تشبّه زنان به مردان و برعکس، گسترش آلات لهو ولعب، امر به منکر و نهی از معروف، ذلّت مۆمنان، گسترش ربا و رشوه، کاهش و نامنظم شدن باران را علاّمه از نشانه های آخرالزمان می داند.



پی‌نوشت‌ها:

1 - جری: جاری شدن و سرایت کردن مفاهیم به دست آمده از آیات به موارد مشابه.

بخش مهدویت تبیان






منبع:

نشریه موعود شماره 137 و

تعداد بازدید از این مطلب: 483
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


شرایط ظهور امام زمان (عج)
شرايط ظهور امام زمان (عج)

                                                                       

مقصود از شرايط ظهور، همان شرايطى است كه تحقق روز موعود متوقف بر آنها است و گسترش عدالت جهانى به آنها بستگى دارد و مى توان تعداد اين شرايط را چنين دانست. 

شرط اول: وجود طرح و برنامه عادلانه كاملى كه عدالت خالص واقعى را در برداشته باشد و بتوان آن را در هر زمان و مكانى پياده كرد و براى انسانيت سعادت و خوشى به بار آورده و تضمين كننده سعادت دنيوى و اخروى انسان باشد. روشن است كه بدون چنين برنامه و نقشه جامعى، عدالت كاملا متحقق نخواهد شد. 

شرط دوم:
 وجود رهبر و پيشواى شايسته و بزرگ كه شايستگى رهبرى همه جانبه آن روز را داشته باشد. 

شرط سوم:
 وجود ياران همكار و همفكر و پاسدار در ركاب آن رهبر واحد براى پياده كردن جهانى آن اهداف بلند. ويژگيهايى را كه اين افراد مى بايست واجد باشند، در همين شرط نهفته است زيرا اين افراد بايد داراى خصوصيات معينى باشند تابتوانند آن كار مهم را انجام دهند و گرنه هر گونه پشتيبانى كفايت نمى كند .

شرط چهارم:
 وجود توده هاى مردمى كه در سطح كافى از فرهنگ و شعور اجتماعى و روحيه فداكارى باشند. تا در نخستين مرحله موعود گروه هاى اوليه پيروان حضرت مهدى (عج) را تشكيل دهند زيرا آن افراد با اخلاص درجه يك كه شرط سوم با وجود آنها محقق مى شود، گروه پيشرو جبهه جهانى هستند .
لازم به ذكر است كه شرايط چهار گانه فوق مربوط به پياده كردن عدالت خالص در روز موعود است ولى چنانچه نسبت به شرايط ظهور بسنجيم، يكى از آنهاكه وجود رهبر باشد، كم مى شود. و سه شرط ديگر باقى مى ماند  زيرا معنى ظهور آن است كه فرد آماده قيام در آن روز وجود دارد كه مى خواهد ظاهر شود و با گفتن اين كلمه شرط دوم را ضمنى پذيرفته ايم و خواه ناخواه سه شرط بيشتر باقى نمى ماند .

تعداد بازدید از این مطلب: 525
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


صالحین چیست؟

هدف از شجره طیبه صالحین (طرح صالحین)

تربیت انسان مومن، بصیر، مجاهد، فعال، انقلابی و دارای موضع از اهداف اصلی و اساسی شجره طیبه صالحین است. صالحین در واقع، بمنزله هموار کردن مسیر ظهور امام عصر (عج) ، کادرسازی دوباره برای انقلاب و نیز جریان‌سازی فرهنگی در کشور، با هدف غالب شدن رویکرد فرهنگی در تشکل‌های فرهنگی، دینی است.

شجره طیبه صالحین، به معنای اخص، در صدد راه‌اندازی حلقه‌های تربیتی در مسجد، با هدف ایجاد یا تغییر رفتار در مخاطبان، مبتنی بر مکتب تربیتی اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم السلام) می‌باشد، اما صالحین به معنای عام، به فعال سازی، رونق و احیای مساجد شیعه در آخر الزمان می‌اندیشد. 

تربیت انسان مومن، بصیر، مجاهد، فعال، انقلابی و دارای موضع از اهداف اصلی و اساسی شجره طیبه صالحین است.
صالحین در واقع، بمنزله هموار کردن مسیر ظهور امام عصر (عج) ، کادرسازی دوباره برای انقلاب و نیز جریان‌سازی فرهنگی در کشور، با هدف غالب شدن رویکرد فرهنگی در تشکل‌های فرهنگی، دینی است. از این رو، اجرای صالحین و یاری رساندن به مجریان و طراحان این طرح عظیم و ارزشمند به مثابه همراهی کردن در پایه گذاری سنت حسنه‌ای است درست هم وزن تلاش ارزشمند شهیدان گرانقدر رجایی و باهنر، در زمینه راه‌اندازی امور تربیتی و دبیری پرورشی در نهاد آموزش و پرورش.

http://bayanbox.ir/id/562258906860824573?preview

دلایل نشستن حلقه‌ای در طرح صالحین

پیشینه تاریخی اجرای شجره طیبه صالحین، یا همان تشکیل حلقه‌های تربیتی معرفتی در مسجد، بیش از همه به صدر اسلام در مسجد النبی، مسجد قبا و سایر مساجد مکه و مدینه بر می‌گردد.

چنانچه روش تربیتی و معرفت افزایی در جریان صالحین نیز به تمام و کمال، به مشی عملی اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم السلام) و سیره اولیاء خدا و بزرگان دین بر می‌گردد.

نظام واره شکلی صالحین، نشستن حلقه‌ای افراد را در جلسات به چند دلیل مورد تاکید قرار داده است:

1) اول آنکه در نظام حلقه‌ای برای هیچ کس، صدر و ذیل و بالا و پایین قائل نمی‌شویم و تمامی اعضاء گروه را در مقام تعلیم و تربیت و نیز در مرتبه پرورش و تزکیه، تقریبا هم طراز و هم رتبه یکدیگر فرض می‌کنیم که به این ترتیب، همه اعضای گروه به یک‌اندازه برای آموختن و تعالی و رشد و کمال و معرفت در خود احساس نیاز خواهند کرد.
چنانچه در این باره، در آموزه‌های دینی می‌خوانیم که در صدر اسلام نیز، گاهی وقتی فردی به دنبال رسول خدا (صلی الله علیه و آله) در مسجد می‌آمد، قبل از اینکه اصحاب، ایشان را معرفی کنند، خودش از ترتیب نشستن افراد نمی‌توانست حضرت را بشناسد، که این امر، حاکی از نشستن حلقه‌ای افراد در آن جلسات می‌باشد.

2) دوم آنکه در نظام نشستن حلقه‌ای و دایره وار، همه اعضای گروه در مباحث شرکت داده می‌شوند و ترس و واهمه احتمالی افراد خجالتی و کم رو برای سخن گفتن و ابراز عقیده، در فضای صمیمی و بدور از هر گونه تکلف حلقه تربیتی، از بین خواهد رفت و بر این اساس تمامی حاضران فرصت حضور در حلقه را به منظور رشد و ارتقاء دانش و بصیرت خود مغتنم می‌شمارند.

3) و بالاخره سوم آنکه در نظام حلقه‌ای، برای مربی که نقش مبلغ یا همان پیام رسان دینی را ایفا می‌کند، امکان بهره برداری از اثرگذارترین شیوه‌ی تبلیغ و آموزش، یعنی همان تبلیغ چهره به چهره، سینه به سینه یا به تعبیر روایات اسلامی بالمشافهه فراهم می‌گردد.

http://moslemebnaghil.ghasam.ir/images/activity/646/thumbs/646.jpg

 

تعداد بازدید از این مطلب: 1261
|
امتیاز مطلب : 35
|
تعداد امتیازدهندگان : 7
|
مجموع امتیاز : 7


چگونه هزار رکعت بخوانیم؟

مرحوم كفعمى روایت كرده است:

 

 

روزى پیامبر خدا صلّى الله علیه و آله به حضرت على علیه السلام فرمود: دیشب چه عملى انجام داده‌اى؟

 

 

آن حضرت اظهار داشت: پیش از آن كه بخوابم، هزار ركعت نماز به جا آوردم، حضرت رسول فرمود: چگونه؟!

 

 

پاسخ داد: از شما شنیدم كه فرمودى: هر كس هنگام خوابیدن سه مرتبه بگوید: «یَفْعَلُ اللهُ ما یَشاءُ بِقُدْرَتِهِ، وَ یَحْكُمُ ما یُریدُ بِعِزَّتِهِ» ؛ او همانند كسى است كه هزار ركعت نماز خوانده است.

 

 

حضرت رسول اکرم فرمود: راست گفتى، چنین است.

تعداد بازدید از این مطلب: 683
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1


داستانهايي از امام علي (ع) کودک و کودکي 2

رفتار با يتيمان

 

 

 

يک روز علي (ع) به زن فقيري برخورد کرد که چند کودک يتيم داشت که از شدت گرسنگي ، گريه مي کردند. آن زن با آنها مشغول بازي بود تا خوابشان ببرد. و آتشي در زير ديگ روشن کرده بود و در داخل ديگ ، مقداري آب ريخته بود که فکر کنند براي آنها غذا مي پزد. حضرت به منزل رفت و ظرف خرما و کيسه اي آرد و قدري روغن و نان و برنج به دوش گرفت و به سوي خانه ي آن زن رفت . قنبر خواهش کرد که آن وسائل را او حمل کند ؛ اما آن حضرت راضي نشد. چون به منزل آن زن رسيد ، اجازه خواست و داخل شد . قدري برنج و روغن در داخل ديگ ريخت چون پخته شد ، براي بچه ها حاضر کرد و به آنها خورانيد تا سير شدند. بعد برخاست و با دست و پا ميان خانه راه مي رفت و «بع بع» مي کرد و آن کودکان مي خنديدند. سپس از خانه خارج شد. قنبر گفت : «امروز چيز عجيبي مشاهده کردم و شما و دست و پايتان را زمين گذاشته بوديد و بع بع مي کرديد». فرمود : «وقتي که وارد خانه شدم . اطفال را گرسنه و گريان ديدم. خواستم وقت بيرون رفتن آنها را خندان ببينم».(8)

 

 

همبازي

 

 

 

کودکي بر سر ناودان بام خانه رفت و مادرش متوجه نبود. فاصله بام تا زمين بيست متر بود. مادر فرياد مي زد که بچه ام مي افتد و مي ميرد. کودک هم به حرف کسي گوش نمي داد. مردم جمع شدند ، نتوانستند کاري بکنند.حضرت علي (ع) از آنجا مي گذشت ، چون جريان را ديد فرمود : کودکي هم سن او بياوريد و در کنار راه رها کنيد. اين کار را کردند . آن دو با هم بازي مي کردند و مادرش رفت ، او را گرفت و پايين آورد و دست امام علي (ع) را بوسيد.(9)

 

 

عطوفت پدرانه

 

 

 

حبيب بن ابي ثابت مي گويد : روزي مقداري عسل به عنوان بيت المال آوردند. حضرت علي (ع) فرمود تا يتيمان را حاضر کردند. موقعي که عسل را بين نيازمندان تقسيم کرد ، خودشان به دهان يتيمان عسل مي گذاردند. بعضي گفتند : «اي علي ! اين عمل براي چيست؟». فرمود : «امام ، پدر يتيمان است ، به دهان آنها عسل مي گذارم و به جاي پدران از دست رفته ي آنها به آنها عطوفت پدرانه مي کنم».(10)

 

 

علي و کودکان

 

 

 

روزي زني مشکي پر از آب به خانه مي برد. امام علي (ع) او را ديد ، فهميد شوهر ندارد و بي سرپرست است . لذا نزد او رفت و مشکش را به خانه رسانيد. روز بعد تصميم گرفت براي يتيمان او غذايي ببرد. اين کار را کرد و وارد خانه ي آن زن شد و به او گفت : «نان مي پزي يا از کودکانت نگهداري مي کني؟» زن گفت : «من نان مي پزم ، تو از بچه ها نگهداري کن ». امام علي (ع) هم با گوشتي که آورده بود ، کباب درست کرد و با خرما به دهان بچه ها مي گذاشت و هر بار مي فرمود : «فرزندانم ، علي را حلال کنيد ، اگر در کار شما کوتاهي کرده است ». خمير که حاضر شد ، علي (ع) تنور را روشن ساخت و صورت خود را به آتش نزديک کرده ، مي فرمود : «اي علي ! بچش طعم آتش را ، که اين جزاي کسي است که از وضع يتيمان بي خبر است». حضرت در آخر به آن زن گفت : «از اينکه در کار تو و کودکانت کوتاهي شده ، شرمنده ام ». (11)

 

 

امام (ع) آنقدر به يتيمان محبت مي کرد که فردي به نام ابوالطفيل که مي ديد حضرت علي (ع) به دهان يتيمان عسل مي گذارند ، مي گفت : «دوست داشتم من هم يتيم بودم تا مورد محبت علي (ع) قرار مي گرفتم ». (12)

 

 

 

شيرين زباني

 

 

روزي علي (ع) در منزل نشسته بود و دو کودک خردسال او عباس (ع) و زينب (س) در طرف راست و چپ ايشان نشسته بودند. علي (ع) به عباس (ع) فرمود : «بگو يک». گفت : «يک». فرمود «بگو دو» . گفت : «حيا دارم با زباني که يک گفتم ، دو بگويم». علي (ع) چشمان عباس را بوسيد. بعد زينب (س) گفت : «پدر جان آيا ما را دوست داري ؟». فرمود : «بله ، فرزندان ما پاره هاي جگر ما هستند ». گفت : «دو محبت در دل مردان با ايمان نمي گنجد. دوستي خدا و دوستي فرزند. ناچار بايد گفت : به نسبت به ما مهرباني ، ولي محبت خالص براي خداست». اين جمله ي زيبا از زبان زينب خردسال ، براي علي (ع) جالب بود . نسبت به آن دو کودک ابراز محبت کرد و آن دو را تشويق کرد.(13)

 

 

 

کشتي گرفتن علي (ع)

 

 

ابوطالب پسران خود و پسران برادرش را جمع مي کرد و به آنها دستور مي گفت تا با هم کشتي بگيرند ؛ و اين رسمي در بين اعراب بود. علي (ع) آستينهايش را بالا مي زد و با برادران و پسرعموهاي بزرگتر و کوچکتر خود کشتي مي گرفت . ابوطالب همواره مي گفت : علي (ع) پيروز بود. به همين دليل علي (ع) را پيروز مند مي ناميدند وقتي آن حضرت بزرگتر شد ، يک کشتي گير قوي شده بود با ستمکاري کشتي مي گرفت و آنان را به زمين مي زد ؛ و چه بسا کمربند ستمکاري را مي گرفت و او را بلند مي کرد و به زمين مي زد.(14)

 

 

 

مدافع کوچک

 

 

قريش به بچه هاي خود ياد داده بودند که وقتي پيامبر اکرم (ص) از خانه بيرون مي آمد ، پشت سر حضرت مي دويدند و شعرهايي بر عليه ايشان مي خواندند و رسول خدا (ص) را اذيت مي کردند. علي (ع) که کودک بود ، به رسول خدا (ص) مي گفت : «هر وقت از خانه بيرون مي روي ، مرا با خود ببر». پيامبر اکرم (ص) از خانه بيرون مي آمد ، تا بچه ها مي آمدند به حضرت آزار برسانند ، علي (ع) آنها را دنبال مي کرد و گوش و بيني آنها را مي کشيدآنها هم نزد پدران خود شکايت مي کردند که : «قضمنا علي ؛ علي ما را گاز گرفته » اذيتمان کرده). لذا درکودکي به حضرت لقب «قضم»داده بودند. (15)

 

 

 

پرستاري علي (ع)

فاطمه بنت اسد مي گويد : وقتي علي (ع) متولد شد ، پيامبر اکرم (ص) سي سال داشت و علي (ع) را بسيار دوست مي داشت . پيامبر اکرم (ص) به من فرموده بود که گهواره علي (ع) را نزديک رختخواب من بگذار و بيشتر از همه ، سعي در تربيت علي (ع) داشت . او را با خود به حمام مي برد و مي شست. وقتي گرسنه مي شد ، به او شير مي داد. وقت خواب ، گهواره ي او را تکان مي داد و در وقت بيداري ، با او بازي مي کرد و سخن مي گفت . او را بغل مي کرد و مي فرمود : «اين برادر ، جانشين ، ياري کننده ، پشتيبان ، امانتدار و داماد من خواهد بود». پيامبر اکرم (ص) دائما علي (ع) را با خود به کوههاي مکه و دره ها و بيابانهاي اطراف آن مي برد. (16)

تعداد بازدید از این مطلب: 703
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


داستانهايي از امام علي (ع) کودک و کودکي 1

سرور جوانان بهشت

 

 

 

ابن عباس مي گويد : رسول خدا (ص) در جايي نشسته بود. حسن (ع) به سوي حضرت مي آمد. چون پيامبر (ص) او را ديد ، گريه کرد و فرمود : «بيا به سوي من ، بيا به سوي من اي پسرم!». حسن (ع) هم نزديک آمد ، تا روي زانوي راست پيامبر (ص) نشست . رسول خدا (ص) فرمود : «اما حسن ، همانا او پسر من است و از من است و نور چشم من و روشني قلب من و ميوه ي دل من و آقاي جوانان بهشت و حجت خدا بر امت است ». امر حسن (ع) امر من است و کلام او ، کلام من است . کسي که از او پيروي کند ، مرا پيروي کرده و کسي که او را نافرماني کند ، مرا نافرماني کرده است ». در ادامه ، از شهادت ايشان خبر داد و فرمود : «هر کس که بر حسن (ع) گريه کند ، کور نمي شود ، روزي که چشمها کور مي شود ؛ و کسي که براي او غمگين شود ، دلش غمگين نيست ، روزي که دلها غمناک اند ؛ و کسي که در بقيع او را زيارت کند ، قدمهايش بر پل صراط نمي لغزد ، روزي که قدمها مي لغزند»(1)

 

 

نوجوانان باهوش ، اولين مسلمان

 

 

 

علي (ع) وارد خانه شد. پيامبر (ص) و خديجه (س) مشغول خواندن نماز بودند. ايستاد و به رکوع و سجود آنها نگاه کرد . پيامبر (ص) آياتي از قرآن را تلاوت مي کرد. چون نماز آنها تمام شد ، علي (ع) از کارشان پرسيد : پيامبر (ص) در جواب فرمود : «ما نماز مي خوانيم ، براي خدايي که مرا به پيامبري مبعوث کرده است» ؛ و علي (ع) را به اسلام دعوت کرد. او مهلت خواست تا با پدرش مشورت کند. شب تا صبح در فکر بود . صبح نزد رسول خدا (ص) آمد و فرمود : «خداوند مرا آفريد ، در حالي که با پدرم مشورت نکرد. پس دليلي ندارد که من هم در مورد عبادت او با پدرم مشورت نمايم ». (2)

 

 

علي (ع) نوجواني ده ساله بود که به دين اسلام ايمان آورد. (3) اولين کسي بود که با رسول خدا (ص) نماز جماعت خواند.

 

 

 

عفيف کندي مي گويد : در زمان جاهليت براي خريدن لباس و عطر به مکه سفر کردم و با عباس عموي پيامبر (ص) ملاقات کردم . به کعبه نگاه مي کردم. ناگهان ديدم جواني آمد و به آسمان نگاه کرد و رو به کعبه مشغول نماز شد. چند لحظه بعد ، نوجواني آمد و سمت راست او ايستاد ، و بعد هم بانويي پشت سر آن دو ايستاد. از عباس جويا شدم ، گفت : آن جوان محمد (ص) است و آن نوجوان ، پسر عمويش علي (ع) و آن زن هم خديجه (س) همسر محمد (ص) است ».

 

 

عفيف کندي مي گويد : «اي کاش من چهارمين آنها مي بودم». (4)

 

 

 

خود علي (ع) در نهج البلاغه مي گويد : «بار خدايا! من نخستين کسي هستم که به حق رسيده و از آن را شنيده و پذيرفته است . هيچ کس بر من نماز پيشي نگرفت ، مگر رسول خدا (ص) .»(5)

 

 

همچنين علي (ع) مي فرمايد : «قبل از بعثت ، رسول خدا (ص) به حراء مي رفت و من او را مي ديدم . در آن زمان اسلام در خانه اي نيامد ، مگر به خانه رسول خدا (ص) و خديجه (س) که من سومين آنها بودم».(6)

 

 

 

در يکي از سالهاي قحطي مکه ، رسول خدا (ص) علي (ع) را که هشت ساله بود ، از ابوطالب گرفت ، تا او را تربيت نمايد و زحمتهاي ابوطالب را جبران کند و فرمود : «من همان ر ا برگزيدم که خدا او ر ا براي من برگزيده است ».(7)

تعداد بازدید از این مطلب: 728
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


صلوات

                                                        [تصویر: salavat.gif]

1__D8_B5_D9_84_D9_88_D8_A7_D8_AA3.gif

 

[تصویر: klgjyg.gif]

 

 

 

السلام علیک یا أباصالح المهدی «عج»

همه گویند، به امید ظهورش صلوات

کاش این جمعه بگویند، به تبریک ظهورش صلوات

تعداد بازدید از این مطلب: 923
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


یا مهدی ادرکنی

 

 

 

 

 

 

 

 

 

تعداد بازدید از این مطلب: 777
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


كـجـاسـت؟

اى نـسـیـم سـحـر آرامـگـه یـار كـجـاسـت؟

مـنزل‏آن مه عاشق كُش عیار كجاست؟

هـرسـر مـوى مـرا با تـو هـزاران ‏كـار اسـت مـا كـجاییم و ملامتگر بیكار كجاست؟

ساقى و مطرب و مى،جمله‏ مهیاست ولى عـیش، بى یار مهیا نشود یار كجاست؟

----------------------------------------------

 

صبحی گره اززمانه واخواهد شد

رازشب تاربرملا خواهدشد درراه

، عزيزيست كه باآمدنش هرقطب نما قبله نماخواهد شد

اللهم عجل لوليك الفرج

 

تعداد بازدید از این مطلب: 848
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


یا حسین

اس ام اس ماه محرم

 

قيامت بي حسين غوغا ندارد"شفاعت بي حسين معنا ندارد"حسيني باش كه در محشر نگويند"چرا پرونده ات امضاء ندارد

 

اس ام اس ماه محرم

عالم همه قطره و درياست حسين ، خوبان همه بنده و مولاست حسين ، ترسم كه شفاعت كند از قاتل خويش ، از بس كه كَرَم دارد و آقاست حسين

 

اس ام اس ماه محرم

عالم همه محو گل رخسار حسين است ، ذرات جهان درعجب از كار حسين است . داني كه چرا خانه ي حق گشته سيه پوش ، يعني كه خداي تو عزادار حسين است

 

اس ام اس ماه محرم

آبروي حسين به كهكشان مي ارزد ، يك موي حسين بر دو جهان مي ارزد ، گفتم كه بگو بهشت را قيمت چيست ، گفتا كه حسين بيش از آن مي ارزد

 

اس ام اس ماه محرم

 

ماه خون ماه اشك ماه ماتم شد ، بر دل فاطمه داغ عالم شد . فرا رسيدن ماه محرم را به عزادارن راستينش تسليت عرض ميكنم

تعداد بازدید از این مطلب: 866
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


بنای زندگی

تعداد بازدید از این مطلب: 829
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


یا صاحب الزمان
 

«اي روز‍ِ آمدن!

اي مثل روز، آمدنت روشن

 

اين روزها كه مي‌گذرد، هر روز

در انتظار آمدنت هستم

 

امّا

با من بگو كه آيا، من نيز

در روزگار آمدنت هستم؟

تعداد بازدید از این مطلب: 815
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


یا مهدی

 

تاجگذاری امام زمان-آغاز امامت امام زمان-جداکننده متن.shabhayetanhayi (5)

تاجگذاری امام زمان-آغاز امامت امام زمان-جداکننده متن.shabhayetanhayi (8)تاجگذاری امام زمان-آغاز امامت امام زمان-جداکننده متن.shabhayetanhayi (9)تاجگذاری امام زمان-آغاز امامت امام زمان-جداکننده متن.shabhayetanhayi (8)

تاجگذاری امام زمان-آغاز امامت امام زمان-جداکننده متن.shabhayetanhayi (5)

 

تاجگذاری امام زمان-آغاز امامت امام زمان-جداکننده متن.shabhayetanhayi (11) ای ساقی فرج! تاجگذاری امام زمان-آغاز امامت امام زمان-جداکننده متن.shabhayetanhayi (11)

 

 

 

چشم‌ها آنقدر در فراق تو اشک ریخته و انتظار کشیده،

 

 

دست‌ها آنقدر طلب نور کرده و خالی مانده،

 

 

دوش‌ها آنقدر تازیانه سنگین اهانت را

 

 

بر پیکره باورهای دینی تحمل کرده

 

 

که دگر توان از کف داده.

تعداد بازدید از این مطلب: 846
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


رازی جالب در مورد نماز که نمی دانستید

تعداد بازدید از این مطلب: 805
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 11 صفحه بعد


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود